سینما پارادیزو

 

آیا اکنون که پشت می‌کنی، می‌توانم به تو بگویم

که تا سلام بعدی ذره ذره خواهم مرد؟

 

ده سال قبل در یک شبکۀ موسیقی فرانسوی، یک کلیپ سیاه و سفید قدیمی در حال پخش بود، خواننده‌ای فرانسوی‌زبان -در نمایی بسته و در جایی شبیه کافه- با چشمانی غم‌بار به دوربین زل زده بود و می‌خواند، موتیف ترانهNe me quitte pas) ) را حسرت‌بارتر از بخش‌های دیگر ترانه می‌خواند، ترانه که تمام شد فهمیدم خواننده‌اش ژاک برل(1978-1929) است، در جستجوهایم اطلاعات بیشتر به دست آوردم،  این ترانه با نام ترک مکن(Ne me quitte pas) از ترانه‌های مشهور ژاک برل بود که در سال 1959 آن را ساخته و اجرا کرده بود. و به زودی به آهنگی محبوب و پرطرفدار تبدیل شد و طی سال‌های بعد و تا به امروز به زبان‌های مختلف(بیش از 20 زبان) و توسط خوانندگان مطرحی اجرا شده است(ادیت پیاف، مارلنه دیتریش، داستی اسپرینگفیلد ،تام جونز، فرانک سیناترا، سلن دایون و....)

 

نسخه انگلیسی این آهنگ به نام اگه تو بری(If You Go Away) توسط راد مک‌کوئن(شاعر، خواننده و آهنگساز آمریکایی) تنظیم شده و به زیبایی نسخه فرانسوی است. تقریبا همه اجراهای این آهنگ، زیبا و پراحساس‌اند از اجرای پراحساس بانو داستی اسپرینگفیلد تا اجرایخاطره‌انگیز فرانک سیناترا و تام جونز و اجراهای دلنشین نسخه فرانسوی توسط ادیت پیاف، سلن دایون و...

 

 

 

در ادامه  اجرای تصویری که ژاک برل سال‌ها پس از ساخت آهنگ اجرا کرده را با زیرنویس فارسی تماشا یا دانلود کنید:

ترکم مکن- ژاک برل (نسخه flv ) 5 مگابایت

ترکم مکن- ژاک برل (نسخه mp4) 13 مگایایت

 

من سرزمینی را می‌سازم

که در آن عشق فرمان رواست

که در آن عشق حکم رواست

که در آن تو ملکه‌اش باشی

ترکم مکن

ترکم مکن

 

ترکم مکن

دیگر نمی‌گریم

دیگر نمی‌گویم

تنها پنهان می‌‌شوم

تا تو را ببینم

که می‌رقصی و می‌خندی

تا به تو گوش فرادهم

که می‌خوانی و می‌خندی

بگذار تا

سایۀ سایه‌ات شوم

تا سایۀ دستت شوم

 

 

 نسخه انگلیسی با اجرای  داستی اسپرینگفیلد (روی نوشته کلیک کنید)

 

 

 

ترجمۀ بخشی از ترانه:

اگر تو بمانی

شبی را برایت خواهم ساخت

که شبیه‌اش تاکنون نبوده

و شاید دیگر نخواهد بود

ما در باران خواهیم تاخت

و من می‌خرامم روی دستانت

و با چشمانت سخن خواهم گفت

که خیلی عاشقش هستم

اما اگر تو بروی من درک خواهم کرد

پس به قدر پرکردن دستانم برایم عشق بگذار

 

اگر تو بروی...

 اگر تو بروی...

 اگر تو بروی...

  که من می‌دانم باید بروی

دیگر چیزی در دنیا برای اعتماد کردن باقی نخواهد ماند

تنها اتاقی تهی، پر از فضای خالی

مانند آن نگاه تهی که در چهره‌ات می‌بینم

آیا اکنون که پشت می‌کنی، می‌توانم به تو بگویم

که تا سلام بعدی ذره ذره خواهم مرد؟